مناجات رمضانی و روضۀ حضرت علی اصغر علیه السلام
چار فصل من زمستان شد، بهاریاش کنید چشمهای خشکیده آوردم که جاریاش کنید اینکه با آلودگی در ساحل رحمت نشست غرق عصیان است، غرق شرمساریاش کنید دست خالی آمدم، دستم بجایی بند نیست زودتر پـرونـدهام را دستکـاریاش کنید بنـدهای که آمده در میزند بیچاره است چارهای بر غربت و چشم انتظاریاش کنید گر شبی بر سفرهای با یار ما بودی بگو سائلی در بین جاده مانده، یاریاش کنید کلب اگر که وارد کهف علی شد بهتر است کلب را هم لایق شب زنده داریاش کنید خاک کفش نوکرانش را به صورت میکشم چشم من را نذر خاک کفشداریاش کنید آبرویم را حسن داد اشک چشمم را حسین این دو نعمت را برایم انحصاریاش کنید سفرۀ افطار اگر تربت ندارد خالی است این لبان تشنه را امشب غباریاش کنید مادری با تشنگی اصغرش غش میکند چارهای باید برای گـریه زاریاش کنید در میان مشـک پـاره قـطـرۀ آبی نمـاند رفت عمو؛ فکری برای بیقراریاش کنید |